شناخت جهش هاي شعر امروز تالش!


شناخت جهش هاي شعر امروز تالش!

 

تابستان امسال كتابي در گيلان منتشر شد تحت نام «112شاعر شمالي» و در آن هزار قطعه شعر به چاپ رسيده بود . همانگونه كه قبلن در اين تارنما به آن اشاره شد، مؤلف كتاب پيشنهاد گردآوري شعر تالشي را به خشتاوني داد ، ايشان نيز بنابر دلايلي در اين خصوص شانه خالي نمود و توپ را به زمين جوانان تالش انداخت تا فردا بتواند به دفاع از حُرمت شعر بر خيزد و تا آخرين لحظه يي كه كتاب زير چاپ بود نه اين اجازه را به خود داد از مؤلف بپرسد چند شاعر تالش شعر داده اند؟ چه شعرهايي فرستاده شده ؟ قطعات فرستاده شده ازچه كساني  است؟‌خوب است ؟ متوسط است ؟ بد است ؟بدتر است؟ و... تا اينكه كتاب منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت .دربين 13 شاعر تالشي كه قطعاتي از آنها درمجموعه ي ياد شده به چاپ رسيد ، يكي داود محبي زاده گشتي با دوقطعه شعر كوتاه بود.

***

كيلَه چو گينا آفتاو / لِلِكَه داري دوشي سري/ كرا پِوْيَري رواري آوايْنَه كو

(آفتاب را در چوب دستي فرو برده  /  برگُرده مي كشيداقاقياي وحشي /  از آيينۀ رودخانه عبور مي كرد)

***

چِمم پِيَندهَ اَنارَه كو / دارون خون پِتيلا / پاييز كرا خومَه كَري

(چشم هايم را دوختم به كوه انار/ خون بالا مي خزيد از درختان / پاييز سرگرم لانه سازي بود)

***

درست بخاطر دارم خشتاوني با ديدن شعرهاي اين شاعر فرمودند:« ببينيد چه استعدادهايي در تالش نهفته است ...‌از اين دست شاعران در منطقه فراوان اند بايد كشف شود و به ادبيات گيلان معرفي گردند. حال در هر سن و سالي باشند و...» پي اش را گرفت و در همان يكي دو هفته يي كه كتاب در گيلان بازتاب يافت ، از بين 13 شاعر تالشي ، ‌دو قطعه شعر اين شاعرخوش ذوق گشتي  ،‌آن چنان در دل اهل شعر نشست كه خود مؤلف كتاب هم به آن اعتراف نمود و در كتاب جديدي كه گويا به تازه گي دردست چاپ است دو قطعه شعر اين شاعرتالشي فومني در بين آثار ديگران جدا و مجددن با برجستگي هاي ويژه يي تجديد چاپ و در اختيار علاقه مندان به شعر قرار خواهد گرفت.  

پرسش اين جاست ، بر چه ملاك و معياري شعر اين شاعر گشتي از بين هزار قطعه شعر بطورعام در گيلان و بطورخاص در تالش به چشم آمد؟ در همان لحظه ي اولي كه كتاب رسيد ، بي آنكه حتا اين شاعر تالشي را بشناسيم يا ارتباطي با وي داشته باشيم ، در ديد اول اينگونه به نظر مي رسيد شايد اين شاعر همين دو قطعه شعر را داشته باشد و يا اينكه بيشتر از اينها داشته ارايه نداده است و شايدهاي ديگركه ما به كارهاي ديگرش تأكيد نمي كنيم . چه بسا در قالب هاي ديگر هم شعر سروده باشد كه ملاك كار اين يادداشت نيست . چونكه بحث مان شعر مدرن و امروز تالش است نه دو بيتي ،‌غزل ،‌مثنوي و... آنچه كه براي مان معيار قرار گرفته اين دوشعر است . شايد از اين قبيل شعرهايي هم داشته باشد و اگر در معرض ديد افكار عمومي بود مورد تأييد جامعه شعري قرارنمي گرفت. ما براساس واژه گاني كه در اين دو شعر چفت و بست شده است نظرمي دهيم و همانگونه كه در كتاب ياد شده نيز مورد استقبال جامعه شعري گيلان قرارگرفت.

شايد فردا از اين شاعر شعرهايي در جرايد و يا جاهاي ديگر چاپ شود كه به كيفيت اين دوشعر نباشد .ملاك مان در اين نوشتار تنها اين دو شعر است . واژه گاني كه امروز مي بايست شاعران تالش به اين شيوه تأكيد داشته باشد. آن را خوب بشناسند و بدانند كه هر واژه در كجاي شعر بنشيند و پيامش را چگونه منتقل نمايد.

اگر به آثار خود گيلكان رجوع نماييم ، شاعراني در بين شان پيدا شده اند كه تصادفي يكي دو قطعه از اين نمونه ها را سروده اند و اين وضعيت شايد در بين شاعران تالش نيز وجود داشته باشد كه از اين نمونه شعرها دارند ولي نتوانسته اند آن را دسته بندي و سازماندهي كنند. آنهم بر مي گردد به نشريات تخصصي كه تالش فاقد آن است. همچنين كارگاه هاي تخصصي كه يكي از معضلاتي ست امروز شاعران دارند با آن دست و پنجه نرم مي كنند.

كارگاه و نشريات تخصصي است كه مي بايست از وجود متخصصين شعر اقوام ديگر بهره بگيرند ،‌آنها را دعوت كنند ،‌از تجربيات شان استفاده نمايند . من باب مثال در خود اردبيل كارگاه هاي شعر تخصصي اقوام آنچنان به رشد و تعالي رسيده اند كه شعرشان هم پاي با شعر شاعران تركيه است كه همه ي آن نشأت گرفته از كارگاه هايي ست كه با متخصصين شعر ديگر اقوام در ارتباط اند و متأسفانه در تالش اينها را نداريم . به صفحات  نشريات محلي مان نگاه كنيد كه حتا هشتاد سال عقب تر از خود گيلكان داريم حركت مي كنيم و شاعران امروز تالش اگر اندك شناختي به شعر اقوام داشته باشند ،‌نه اينكه براي چنين جرايدي شعر نمي فرستند، بلكه خود را هزينه  آن هم نمي كنند . اينگونه است كه كارگاه شعر اردبيل با كارگاه هاي شعر تبريز و از آن طرف شاعران آذري زبانان با شاعران لُرو از همه مهمتر شعر كُردها ـ بارها در جرايد تخصصي درخشيده اند.

معضلي كه خشتاوني برروي آن تأكيد دارد و دغدغه هاي وي نيز بوده ـ اينكه چرا قوم بزرگ و متمدني چون تالش هنوز يك نشريه تخصصي ادبي ندارد؟ آنچه هم كه هست ، صفحات شعرش موسمي است. حتا آنهايي كه شاعر نيستند ، با يكي دو پسوند كُردي مي خواهند شناسنامه ي اندكي براي خود دست و پا كنندو يا اگردر تالش سايت هاي ادبي و تخصصي شعر و نقد شعر داير بود ، چه بسا امثال همين شاعر كه اشاره شد  بيشمار در تالش باشند و مي بايست در اين سايت ها كشف شوند. مگر نه اينكه در خود همان ماسال محمد باقر رفاهي كه اگر گيلكان وي را در اختيار داشتند ، اينگونه او را مورد بي مهري قرار نمي دادند و مي شد از وجود اين شاعر بهره هاي زيادي برد كه در ماسال نظير وي فراوان داريم. يا در خود شاندرمن و هم چنين ساير نقاط تالش.

بخاطر داشته باشيم ،‌خشتاوني در يكي دو ماهه ي اخير دو مقاله در نقد شعر گالشي شرق گيلان (رامسر) كه در دهه ي 40بصورت هسته و تشكيلات شعر آن ناحيه محسوب مي شد ، ‌برروي آن سرمايه گذاري لازم گرديد ، در مقاله ي آخري كه در ره آورد گيل (شماره 44-43) به چاپ رسيد و دسترس علاقه مندان به شعر قرار گرفته ، به تفسير در آن شرح داده شده است .شعرهايي كه بزرگان ادب گالشي رامسري سروده اند ، دو سال بعد از آن ، واقعه سياهكل روي مي دهد . آن واقعه  بافت مذهبي شعرهاي دو سال قبل را در خود استحاله مي كند. اگر چه شعرهاي محفلي مركز رشت در همان بحبوحه تا حدودي توانست از وجاهت شعر در بين جوانان آن دوران دفاع كند . امروزاگر اندك اشرافي به شعر گيلكي داشته باشيم و كارنامه ي شان را بررسي كنيم ،‌از دهه ي 40 به اين سوتحولاتي داشته اند وخشتاوني در حال تدوين مقاله اي است كه به زودي در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت . و در بخشي از آن آمده:«... چگونه بر روي كلمات بازي شده است و آن را با ترفندهايي از قبل ، پيش بيني كرده ـ سند سازي مي كنند و آنرا در پيشاني تاريخ حك كرده اند. تا چند دهه ي بعد بتوانند بر اساس همان داده هاي به تاريخ ،‌شعر محفلي شان را به كُرسي بنشانند و...»

يكي از خوشبختي هايي كه گيلكان دارند انتقاد پذيرند و با نقد شعر و تاريخ به راحتي كنار مي آيندو شعر خوب و بد را تميز مي دهند . اگر متخصص شعري به بخشي از بدنه ي شعرشان نقدي وارد دانست به خوبي مي پذيرند و با ديد ايلي و قبيله اي برخورد نمي كنند . متأسفانه در تالش نه تنها اين شيوه نهادينه نشده است بلكه از شيوه اي كه يك قرن است تاريخ مصرف اش گذشته  و در تالش رايج است پيروي مي كنند كه مي بايست با هماهنگي و پشتكاري خود شاعران تالش اين نقايص باز بيني گردد. شما نشست تالار چوكا را فرض كنيد  ببينيد چه اتحادي بين هنرمندان شاخص و نامي و دلسوز تالش برقرار شد و نتيجه ي خوبي هم داد و همگان دريافتند كه واژه ي شعر تنها بهانه بود و در اصل در قالب شعر كلماتي نهفته بود كه در هفته هاي قبل به تفصيل درباره اش نوشته شده است. امروز مي بايست يكي از وظايف اصلي ما شاعران تالش اين باشد كه در كنار شناختن واژه گان و شعر ديگر اقوام با متخصصين شعر نيز در ارتباط باشيم و نقاط ضعف و قوت مان را به بحث و تبادل نظر بگذاريم .

اگر خاطرمان مانده باشد چند سال قبل در تالش وبلاگي به راه افتاده بود و مدعي بود كه دريچه ي تخصصي شعر تالش است . در شروع كار با نقد و بررسي هاي مقدماتي معلوم شد آنچه براي آن تارنما قابل ارزش است، همان دريچه كامنت ها بود كه جوانان فاقد شعر با كلمات ،‌به بازي زباني مي نشستند و آنچنان اين كلمات ادامه پيدا كرد كه خود به خود آن دريچه مسدود شد و كامنت ها خود متن را بلعيدند. نه شعري در آن ديده شد و نه نقد شعر ونه  شاعراني كه از درون آن بتوان دو شاعر را براي تذكره يي انتخاب نمود.

اگرتا همين ديروزي كه گذشت ؛ قلم ، ‌نوشتار و گفتارشان را مرور نماييم ، همان واژه گاني ست كه دركتاب هاي درسي ديده مي شود. نقدها ،‌معرفي ها و يا پاسخ ها شبيه ي به هم ، واژه ها ،‌كنايه ها ،‌ايجازو تصويرها ،‌استعارات و بطور كلي صنايع ادبي چكيده شده ي همان كتاب هايي ست كه خوانده ايم ،‌حفظ كرده ايم و نمره گرفته ايم .

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: